دل باده بنوش است سرخان عقیله
خورده شب و روز از نمک و نان عقیله
هر قلب حسینی که شده واله و شیـدا
در بزم حسینی شـده مهمان عقیله
ما عبد و غلامیم به احسان اباالفضل
مجنون حسینیم بـه احسان عقیله
خود یک تنه زهرا شد و حیدر شد و حالا
ارباب بود گوش به فرمان عقیله
در حوزه علمیّـه زهـراییه ، عباس
زانو زده بر منبر عرفان عقیله
آنجا که شد آقای دو عالم تک و تنها
سرباز طراویده ز دامان عقیله
تفسیر شد از آه حزینی که رها کرد
در کـرببلا مـریم قرآن عقیله
ای جنس پرت از پر جبریل گرانتر
حوریّه کجا، گـوشه ی ویرانه ،عقیله ؟
یا حضرت زینب تو بیا قـسمت ما کن
یک کرببلا جان حسین جان عقیله
حسین قربانچه
رئــوفــــــــ اهـــل بــیــت شــعــر عقیله ,سرخان عقیله ,باده بنوش منبع
درباره این سایت